باید آنقدر در آغوشت بگیرم
که اگر روزی دور بودیم از هم
عطر تنت در من مانده باشد
باید آنقدر ببوسمت
که هرکه تو را دید
من را ببیند در جای جایِ صورتت
اصلا باید آنقدر عاشقت شوم
تا قصه ی لیلی و مجنون فراموش شود
و قصه ی من و تو بر سر زبان ها بی افتد
پشت سرم حرف بود....
حدیث شد....
میترسم آیه شود.
سوره اش کنندبه جعل....
بعدتکفیرم کنند....
این جماعت نا اهل!!!
ازآغاز عالم تورا دوست دارم !
من ازعهدآدم تورادوست دارم
ازآغازعالم تورا دوست دارم
چه شبهامن وآسمان تادم صبح
سرودیم نم نم تورا دوست دارم
ادامه مطلب ...
کنار تو چه آرومم، چه آرومی کنار من
تو چشمای تو آرومه چشای بیقرار من
تو میفهمی که خوشحالم، تو میفهمی دلم تنگه
تو میدونی که خواب من، کدوم شبهاست که بیرنگه
ادامه مطلب ...
مثل تو کی میتونه منو آروم کنه با حرفاش
غیر تو کی تونست بهم ثابت کنه دوسم داش
تویی اون کسی که باید از زمان گذشت و دید
همه ساعتا رو وقت رفتنت عقب کشید
وقتی گریه کردیم گفتند بچه است
وقتی خندیدیم گفتند دیوانه است
وقتی جدی بودیم گفتند مغرور است
وقتی شوخی کردیم گفتند سنگین باش
وقتی سنگین شدیم گفتند افسرده است
وقتی حرف زدیم گفتند پر حرف است
وقتی ساکت شدیم گفتند عاشقه
حالا که عاشقیم میگن اشتباهه !!! ؟
متین ترین کلمه(عشق) است.
جذاب ترین کلمه(آشنایی) است.
پاک ترین کلمه (وجدان) است.
تلخ ترین کلمه(جدایی) است.
زشت ترین کلمه(خیانت) است.
سخت ترین کلمه (تنهایی) است.
و بدترین کلمه(بی وفایی) است.
درکوی خرابات ، کسی را چه نیاز است
هشیاری و مستیش ؛ همه عین نماز است
اسرار خرابات ، بجز مست نداند
هشیار چه داند ، که در این کوی چه راز است؟
خواهی که درون حرم عشق ، خرامی
در میکده بنشین ، که ره کعبه دراز است
از میکده ها ناله ی جانسوز ؛ برآمد
در زمزمه ی عشق ، ندانم که چه ساز است...
فاصله ها
این روزها
درکنارهم بودن
معنائی ندارد !
فاصله هارا
دلهامعین میکنند!
نه جسم ها ...!؟
(LIMAN)
زان لحظه که دیده بر رخت وا کردم
دل دادم و شعر عشق انشاءکردم
نی، نی، غلطم، کجا سرودم شعری
تو شعر سرودی و من امضاء کردم
حمید_مصدق
امشب زده ام فالی
مستانه تراز هرشبپدرعزیزم ! دستانت همیشه بوی خدا را می دادند وهرموقعی
که مرا نوازشم می کردی من خدا را در دستان پینه بسته ات
حس می کردم !
آن عاشق دیوانه که این خمار مستی را ساخت
معشـــوق و شــــراب و می پرستــی را ساخت
بی شک قـــدحی شـــــراب نوشیـــد و از آن
سرمست شد این جهــــان هستی را ساخت
عمرخیام نیشابوری